منبع: فروشگاه اینترنتی کتاب بوک شهر
هنر خوب زندگی کردن اثر رولف دوبلی از همین ابتدا بگویم که این نویسنده ، نویسنده کتاب هنر شفاف اندیشیدن هم است. کتاب دقیقا از همان ابتدا سریع به اصل مطلب میرود. یعنی به اصل زندگی میرود و پیشنهادهای کاربردی و عملی و واقعی به ما میدهد ، پنجاه و دو کاربرد میدهد. کتاب به صورت جامع و کلی مفاهیم و موضوعات مختلفی را در میگیرد از قبیل اینکه چقدر ما انسانها خطا و سوء شناختی ذهن داریم چقدر توهم فکری داریم و چکار کنیم که آنها را به حداقل و یا حتی صفر برسانیم و یا موضوع بسیار مهم کرامت و منزلت و دایره ی آن در زندگی شخصی مان چگونه است و یا بسیاری از موضوعات دیگری که از چشم ما هنوز هم دارند خاک میخوردند و آنها را خیلی وقت است که نمیبینیم
این کتاب را از این جهت بخوانید که به ما ابزار و چراغ و فانوس های واقعی در زندگی میدهد
اساسا به محض آنکه از خط فقر بالاتر آمدید و مقداری پول به عنوان پشتوانه پسانداز کردید، دیگر پول جایی در میان فاکتورهایی که موجب یک زندگی خوب میشوند نخواهد داشت. پس بهجای حرصزدن برای جمع کردن پول، روی فاکتورهای دیگر کار کنید. موفقیت حقیقی، همانگونه که در فصل پایانی خواهیم دید، چیزی غیر از موفقیت مالی است.
هرچیزی که دارید، برایش ارزش قائلید و به آن عشق میورزید؛ مثل سلامتیتان، شریک زندگیتان، بچههایتان، دوستانتان، خانهتان، پولتان، سرزمین مادریتان، اعتبارتان، و جایگاتان؛ همه اینها گذراست. به آنها دل نبندید. آرام باشید و از این که روزگار آنها را به شما داده است، سپاسگزار باشید. ولی همیشه این را به یاد داشته باشید که تمام اینها زودگذر، شکننده و موقتی هستند. بهترین نگرشی که میشود داشت این است که تصور کنید اینها را به صورت قرضی به شما دادهاند و هر زمان ممکن است آنها را پس بگیرند. حتی اگر چنین هم نشود، در نهایت مرگ آنها را از شما خواهد گرفت
- «از دور دیدم که یک افسر پلیس برگه جریمهای را زیر برفپاککن شیشه جلوی ماشینم گذاشت. بله، در جای ممنوع پارک کرده بودم. تمام جای پارکها پر بودند و من عجله داشتم و پیدا کردن یک جای پارک مجاز در مرکز شهر زوریخ مثل پیدا کردن یک صندلی برای آفتاب گرفتن در قطب جنوب است! یک آن تصمیم گرفتم خودم را سریعاً به محل برسانم. خودم را در برابر افسر تجسم کردم که نفسنفسزنان و با موهایی آشفته تلاش میکنم به او بقبولانم که وضعیتم را درک کند. اما از خیرش گذشتم؛ سالها تجربه به من آموخته که برخی کارها فقط باعث میشوند شما در برابر دیگران احمق جلوه کنید. باعث میشوند که خودتان را کوچک کنید و شب، خواب به چشمتان نیاید.»[۲]
- «برعکس بازیکنان حرفهای که تقریباً میتوانند با هر ضربهشان توپ را دقیقاً به جایی که خودشان میخواهند بفرستند، بازیکنان آماتور اشتباهات بیشماری در طول بازی مرتکب میشوند. آنها توپ را به تور میکوبند، ضرباتشان اکثراً ارتفاع بالایی دارد یا اینکه بیش از حد محکم است و نهایتاً در جایی اشتباه از زمین بازی فرود میآید. بازی تنیس حرفهای کاملاً با بازی آماتورها فرق میکند؛ حرفهایها امتیاز را میبَرند، آماتورها امتیازها را میبازند. این به این معنی است که اگر دارید در برابر یک تنیسباز آماتور بازی میکنید، بهترین گزینه برای شما این است که تمرکز خود را صرفاً روی این بگذارید که اشتباهی مرتکب نشوید.»
- «اساساً به محض آنکه از خط فقر بالاتر آمدید و مقداری پول به عنوان پشتوانه پسانداز کردید، دیگر پول جایی در میان فاکتورهایی که موجب یک زندگی خوب میشوند نخواهد داشت. پس بهجای حرصزدن برای جمع کردن پول، روی فاکتورهای دیگر کار کنید. موفقیت حقیقی… چیزی غیر از موفقیت مالی است.»
- «هرچیزی که دارید، برایش ارزش قائلید و به آن عشق میورزید؛ مثل سلامتیتان، شریک زندگیتان، بچههایتان، دوستانتان، خانهتان، پولتان، سرزمین مادریتان، اعتبارتان، و جایگاتان؛ همه اینها گذراست. به آنها دل نبندید. آرام باشید و از این که روزگار آنها را به شما دادهاست، سپاسگزار باشید؛ ولی همیشه این را به یاد داشته باشید که تمام اینها زودگذر، شکننده و موقتی هستند. بهترین نگرشی که میشود داشت این است که تصور کنید اینها را به صورت قرضی به شما دادهاند و هر زمان ممکن است آنها را پس بگیرند. حتی اگر چنین هم نشود، در نهایت مرگ آنها را از شما خواهد گرفت.»
درباره هنر خوب زندگی کردن در بوک شهر بخوانید
یکشنبه 22 تیر 1399 ساعت 18:08